عاشقانه 1
تولد غمگین من از تو می خواستم...... به اندازه ای که تو رو دوست دارم مرا دوست داشته باشی
غیر دل چیزی ندارم ، که بدونم لایق تو می خوام بگم خسته شدم از این همه غریبه ها ای خدااااااااااااا
این شعر را برای تو میگویم
در یک غروب خسته زمستان
این ره شوم آغاز
در کهنه گور این غم بی پایان
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بی قدرتر ز خار بیابانند
و این شمع را فقط
به امـــــــــــــــيــــــــــــــــد
آمدن تو فوت می کنم.....
تولد غمگین من مبارک........................
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهی ، به تو تکیه داده بودم
هر بلایی سرم اومد ، همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم ،ولی از تو نبریدم
هر جا بودم با تو بودم ، هر جارفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن ،تو رویا ، همه جا به تو رسی
اگه احساسمو کشتی ، اگه از یاد منو بردی
اگه رفتی بی تفاوت ، به غریبه سر سپردی
بدون اینو که دل من شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده اسمت
چرا نمی شه من بیام پیشه تو
(اینوازته دل میگم)
www . night Skin . ir |